از نظر لغوی، تعادل یعنی معیار ، باهم برابر شدن، راست آمدن، همتا بودن و اسم مصدر برابری است.
در ادبیات علوم مختلف تعادل با واژگان مختلفی تعریف می شود. نظیر Homeostasis / equilibrium / balance / stability / acclimatization/ assimilation / accommodation تعادل ، توازن ، ثبات ، پایداری ، هم آهنگی ، سازگاری ، تطابق یابی ، جذب ، انطباق ، رشدیابندگی
تعادل اساسی ترین قانون در طبیعت است و تمام عناصر طبیعی گرایش به حفظ تعادل دارند. و حتی بعد از یک اختلال مختصر تمایل به برگشت به وضع معیار دارد.
در علم فیزیک ، تعادل عبارت از تناسب بین تنش و کنش یک سیستم است؛ حالتی است که ممکن است درآن یک دستگاه دارای حرکت نباشد ولی نیروهای وارده در درون آن دستگاه در حرکت و تعامل است . در واقع یک سیستم زمانی در شرایط تعادل قرار دارد که با وجود نیروهای مختلف از هم فرونپاشد و ساختار و عملکرد مفید خود را حفظ کند. از دیدگاه فیزیک صرف نظر از انواع مکانیکی و یا استاتیکی ، تعادل بر سه قسم پایدار ، ناپایدار و خنثی است.
تعادل پایدار :مجموعه تغییرات و واکنش هایی که یک سیستم نشان می دهد تا به وضعیت استاندارد و توازن خویش بازگردد و انرژی سیستم همگرا شده ، به حداکثر آمادگی می رسد.
تعادل ناپایدار: تغییراتی در اثر نیروهای وارد آمده بر سیستم که سبب شود دور از وضعیت تعادل و معیارش قرار گیرد. و انرژی سیستم پراکنده شده و به حداقل انرژی تنزل می یابد.
تعادل خنثی:زمانی است که سیستم بدون وجود نیروی رانش گر یا بازگرداننده دستخوش تغییرات به سوی معیار شود و انرژی خود را حفظ می کند. و در عین حال سیستم تمایلی به تغییر و تحرک ندارد.
در قرآن کریم آمده است که نظام هستی در یک ارتباط هماهنگ و متوازن میباشد . مفهوم تعادل در آیات قرآن مترادف موزون (سورۀ حجر، آیه ۱۹ و سوره طه، آیه ۵۳ و…)، هماهنگ (سورۀاعلی، آیه ۲ وسوره جاثیه، آیه ۵ و.) و آیات دیگر (سورۀ رعد، آیه ۸، سورۀ فرقان، آیه ۲، سورۀ قمر، آیه ۴۹ وسورۀ طلاق، آیه ۳ و.) به مسئله حد و حدود (اندازهگیری معین) در خلقت پدیدهها می باشد.
تعادل در دیدگاه سیستمی، تبیینکننده یک رابطه معین، بین ورودی و خروجی یا فرم در یک دستگاه شکل زایی میباشد. بر اساس چنین مفهومی تغییرات شکل ها در طول زمان اگرچه دارای نوسانی است ولی در محدوده میانگین خاص قرار میگیرد بهطوریکه هرگز نمیتوان تعادل را به مفهوم پایداری مطلق دانست. بهعبارتیدیگر وقتی گفته میشود بین فرم و فرایند تعادل برقرار است، این بدین معنا نیست که هیچگونه تغییری وجود ندارد بلکه نوعی گرایش در پایداری شکلها (لندفرم ها) و جهت آنها دیده میشود و اگرچه نوسانهایی وجود دارد این نوسانها حولوحوش یک محور خاص صورت میگیرد
در مورد سیستمهای باز (سیستمهای طبیعت) چنین بیان میشود که اگر ورودی و خروجی سیستمی باهم برابر باشد، در سیستم تغییر خاص رخ نمیدهد و بیان میشود که سیستم در حالت تعادل و پایداری میباشد
در فیزیولوژی و علوم پزشکی مفهوم نظم بخشی به محیط درونی اولین بار در سال ۱۸۴۹ توسط کلاود برنارد فیزیولوژیست فرانسوی مطرح و پس از وی در سال ۱۹۲۶ والتر بردفورد کنون استاد فیزیولوژی و روانشناسی دانشگاه هاروارد معرفی شد. از این دیدگاه تمام عناصر و اجزای یک موجود زنده به هم وابسته هستند و بین آنها ارتباط برقرار می باشد و انسان بعنوان مجموعه ای از تمامی این عناصر دارای قابلیت خود تنظیمی است . از نظرگاه روانشناختی نیز تعادل معادل با سلامت روان است؛ تعادل روانی هماهنگی ذهنی بین طرحواره های شناختی ، دانسته ها و مهارت ها با اطلاعات موجود در محیط است .
انسان دائما در جستجوی تعادل است . تعادل جویی فرآیند حرکت از عدم تعادل به سمت تعادل می باشد. تعادل جویی مکانیسمی خود به نظم جو است که وجود آن تضمین کننده برقراری تعاملی کارآمد بین فرد و محیط می باشد. تعادل جویی به تجربه فرصت می دهد تا در ساختارهای درونی (طرحواره ها) جذب شده و سازه ی تازه ای در دستگاه روانی ایجاد کند که منجر به رشد ذهن می شود. تعادل جویی مجموعه اقدامات ذهنی یا رفتاری خردمندانه است که به منظور حفظ و ارتقای عملکرد بهینه سیستم صورت می پذیرند.
چگونه تعادل حاصل می شود
تعادل بصورت اتفاقی و برحسب شانس و تصادف حاصل نمی شود ، بلکه محصول تلاش های بسیار و هوشمندانه برای هماهنگی و تعالی است. وقتی فردی تحت فشار است چگونه تعادل خویش را بازمی یابد؟ چگونه وقتی فشارآورهای بیرونی فرد را آشفته و مشوش می سازند، فرد می تواند آن ها را مدیریت کند؟ یکی از سازوکارهای تعادل یابی تعامل دو استعداد ذاتی درون سازی و برون سازی است؛ این دو استعداد ذاتی در تأثیر متقابل با یکدیگر قرار میگیرند که یکی به دیگری تأثیر میگذارد و باعث تعادل در وجود اشخاص میشود . این دو جریان درونیسازی و برونیسازی در تمام سنین و کلیه مراحل رشد ذهنی وجود دارد. در این مدل جریان تعادل جویی است که به صورت نیروی محرکه رشد عمل میکند و ابزار آن درونسازی و برونسازی است که منجر به سازگاری با واقعیت و از خود بدرآئی میگردد. این جریان تعادل جویی همواره با تحول کیفی و مداوم و رسیدن به تعادلهای جدید است تعریف برونسازی: واقعیت بیرونی همواره قابل درونسازی نیستند از این رو الگوها یا طرح وارهها تغییر مییابند و خود را با آن موقعیت همساز میکنند سازش یافتن شخص است با احتیاجاتی که اشیاء بر اساس ماهیت خود بر فرد تأمین میکنند به بیان دیگر شخص باید خود را با واقعیت جهان خارج منتقل کند. تعریف درونسازی: تأثیر یک رفتار شناختی یعنی از طرح وارههای موجودمان برای تعبیر کردن دنیای بیرون استفاده کنیم.
رسیدن به تعادل حاصل همکاری و هماهنگی بخش ها و مؤلفه های مختلف برای رسیدن به یکپارچگی و وحدت درونی است. تعادل تابع قانون توازن بین منابع و مصارف وهمچنین خردمندی در تخصیص منابع است . ایجاد و حفظ تعادل به هنگام تداوم و بهبود عملکرد در هنگام تغییر اهمیت دارد . جهت رسیدن به تعادل از سازوکار ها یا مکانیسم های مختلفی می توان استفاده کرد. یکی از سازوکارهای تعادل یابی خودتنظیمی است. دستگاه روانی انسان بعنوان یک نظام خودکار ، نظم بخش درونی و فرآیندهایی است که در آن مجموعه واکنش ها و سازوکارهایی (نظیر پیشخوراند ، پسخوراند ، شبیه سازی و همسان سازی یا تطابق در هنگام تغییر ، ) برای تداوم ثبات در درون صورت می گیرد .
یکی از راه های رسیدن به تعادل درون ، “صلح درونی” است .
همانقدر که شناخت و کسب دانش نسبت به محیط پیرامون و جهان هستی اهمیت دارد ، شناخت نسبت به دنیای درون هم حائز اهمیت است ، بویژه که برای دستیابی به صلح درونی نیازمند خودشناسی ، آگاهی ، روشنگری ، وجدان مداری ، پایبندی به معنویات و دستیابی به رضایت هستیم.
پیش از تو خامان دگر در جوش این دیگ جهان — بس برطپیدند و نشد درمان نبود الا رضا
مولانا ، انسان های حریص و دنیاپرست را به ماری تشبیه می کند که گرفتار خارپشت شده و برای تصاحب آن خود را خارپشت می کوبد.
بگرفت دم مار را یک خارپشت اندر دهن — سر درکشید و گردشد مانند گویی آن دغا
آن مار ابله خویش را بر خار می زد دم به دم — سوراخ سوراخ آمد او از خود زدن بر خارها
برخارپشت هر بلا خود را مزن تو هم هلا — ساکن نشین وین ورد خوان “جاءالقضا ضاق الفضا” (هرگاه انسان گرفتار تمنیات درونی اش شود فضای عافیت تنگ آید. )
روانشناسان مثبت نگر وجود خصایصی چون هوشمندی ، اندیشناکی ، خردورزی، خودشکوفایی ، آزادمنشی ، روشنگری ، قدرشناس بودن ، قناعت ، انس با طبیعت و احساس ارزشمندی را منابع تعادل و صلح درون می دانند.
نگارنده نوشتار: دکتر سعید ملیحی الذاکرینی
درصورت تمایل به تعیین وقت مشاوره با دکتر ملیحی اینجا را کلیک کنید.